کد مطلب:300703 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:121

عدم همپروازی ها


دشواری بزرگی را كه خصم پدید آورده است این است كه زمینه و امكانات را از دستشان گرفته است. راه همكاری با مردم، بالا آوردن و همراز كردنشان را بر آنان سد كرده است. اینك اجتماع او در وضعی است كه با علی و فاطمه هم آواز نیست، چون او نمی اندیشد و از سطحی كه در آن است بالاتر نمی آید.

مردم در وضعی قرار گرفته اند كه آینده شان تاریك است. هدفشان در سطح پرخوری، كامجویی و افراط كاری است. محیطشان آلوده و مسموم است. حق اعتراض از آنان سلب شده، دیگر كسی نیست به دادشان برسد.

فاطمه علیهاالسلام می بیند بذری را كه امروز كاشته شده، چگونه رشد می كند و چه نهالی می دهد. دیواری را كه شیخین بنا نهاده اند چه


عیب و انحرافی دارد و تا كجا خواهد رفت. او گویی ضربت خوردن علی را در محراب، هم اكنون می بینت. صلح حسن را برای حفظ امت، آن هم از روی اضطرار، ملاحظه می كند، شهادت حسین دلبندش را در كربلا شاهد است و فریاد «هل من ناصرش» را می شنود.

او می بیند كه فرزندانش، یعنی امامان و رهبران دین به مناسبت این پایه غلطی كه در جامعه گذارده شده و این كوته اندیشی مردم، در گوشه های زندان، شهید و مسموم می گردند و انشعاب امت به فرق اسلامی، تا قیام قیامت ادامه خواهد یافت.